مقالات

رنجش روحانی از سبعیت سعودی!

 

علی ایزدی   ، گویانیوز 29 اکتبر 2018

https://news.gooya.com/2018/10/post-20072.php

جمهوری اسلامی ۲۲ روز پس از قتل رقت بار جمال خاشقجی سکوت را می‌شکند و سرانجام آقای حسن روحانی درروزدوم آبان درجلسه هیات دولت در باره مرگ این روزنامه نگارمشهورلب به سخن می‌گشاید و ازآن به عنوان یک واقعه تکان دهند ه، قتل فجیع و سازمان یافته نام می‌برد.

رئیس جمهور دراین باره می‌گوید: ” فکرنمی کنم بدون حمایت آمریکا کشوری جرات ارتکاب چنین جنایتی را داشته باشد… گویا جمع قبیله‌ای برکشوری حکومت دارد… کسی تصور نمی‌کرد که دردنیای امروزودرقرن جدید شاهد این چنین قتل سازمان یافته‌ای بود. “

شعر، شعارو شعور دیکتاتورها

” دیکتاتورها شعرمی گویند، هنرشاعری و خشونت “، عنوان کتابی است که دواستاد زبان شناس آلمانی کنستانتین کامینسکی و آلبرشت کوشورتالیف نموده‌اند، اتفاقا متن شاعرانه و داستان گونه‌ای از سرهنگ معمرقذافی در این کتاب تحت عنوان” گریزبه جهنم ” نامگذاری شده که وی هجده سال پیش ازمرگش در ۱۹۹۳ نگاشته است، قذافی دراین قطعه می‌گوید: ” استبداد فردی رسواترین و مضرترین شکل استبداد است و با این حال فرد مستبد فقط یک فرد است و حتی می‌توان گفت که یک فرد گمنام و بی اهمیت می‌تواند او را باهر وسیله‌ای از میان بردارد. ”
با زیرکی وکیاستی که درفردی چون حسن روحانی دیده می‌شود قطعا اظهارنظرش را در مورد جنایت یا سبعیت رژیم آل سعود نمی‌توان صرفا به شعوردیپلماتیک ایشان نسبت داد اما هم خوانی عجیبی بین این اظهار نظر وشعریا شعاردیکتاتورمآبانه به عنوان رئیس دولتی که درسایه مستبدی چون آیت الله خامنه‌ای خدمت می‌کند می‌توان یافت، چراکه آقای روحانی قطعا فراموش نکرده که نظام ولایی صرفا درچهاردهه گذشته که جزئی ازهمین قرن جدیدی است که ایشان آن را به شهادت می‌طلبد چه جنایات بعضا گسترده تری ازرژیم آل سعود مرتکب شده، البته با توسل به استبدادی که امثال معمرقذافی و صدام حسین ازآن بهره می‌گرفتند و سرانجام قربانی خودکامگی خویش گشتند.

نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی و در حکومت آل سعود

ازآنجائی که آقای حسن روحانی کشتن جمال خاشقجی را با ادبیاتی چون قتل فجیع، سازمان یافته وواقعه تکان دهنده که قاعدتا کشوری بدون حمایت آمریکا جرات ارتکاب آن را نمی‌تواند داشته باشد، توصیف می‌نماید، بنابراین ایشان باید به عنوان بالاترین مقام اجرایی در جمهوری اسلامی که پیش از دو دوره اخیرریاست جمهوری، دارای سمت‌های حساسی چون دبیرشورای عالی امنیت ملی و نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در دوره‌های چهارم و پنجم بوده‌اند، به سوالات ذیل پاسخ دهند تا چه بسا برهمگان ثابت شودکه صرفا حکومت ال سعود به تعبیرایشان قبیله‌ای است ودرنتیجه قرون وسطائی، برعکس جمهوری اسلامی نظامی مبتنی برآراء مردمی. اگرچه اصولا نفس مقایسه این دو رژیم که یکی ذات خودکامکی برگرفته ازسنت وهابیت دارد و آن یکی امده تا با نابودی نظام شاهنشاهی آزادی و سروری را برای مردم ایران به ارمغان آورد اما خود به دیکتاتوری خطرناک تری تبدیل شده، اشتباهی است که تمام دنیا بدان واقف است.
۱- از بدو سرکارآمدن جمهوری اسلامی و پیروزی انقلاب ایران اعدام‌های وحشیانه‌ای که درپشت بام مدرسه رفاه صورت می‌گرفت آن هم با قلدرمآبی خلخالی نماینده رهبرفقید‌ی که خود حسن روحانی برای اولین بار عنوان امام را برای ایشان برگزید، آیا عادلانه بود یا قبیله‌ای؟ و اصولا آن ادم کشی‌های سبعانه در بی دادگاه‌های چند دقیقه‌ای صادق خلخالی ازاقدامات عربستان درمعدوم کردن مخالفان سعودی زیبنده تربود؟
۲- آیا ترور بسیاری ازشخصیت‌های مخالف جمهوری اسلامی درخارج از کشور که تا دو دهه پس از سرکارآمدن جمهوری اسلامی ادامه داشت، وجهه بهتری از آدم ربایی‌های رژیم آل سعود در باره منتقدین خویش داشت؟ فقط در قلب اروپا در شهر پاریس ماموران وزارت اطلاعات چند نفراز شخصیت‌های سیاسی مخالف نظام را ترورنمودند؟ آیا گستره آدم کشی‌های سازمان دهی شده حکومت اسلامی از کشورهای همسایه چون ترکیه و عراق تا بسیاری از شهرهای مهم اروپا سایه نیافکنده بود؟
۳- قتل جمال خاشقجی قطعا بسیار فجیع بوده چراکه این فرض قوی وجود دارد که اورا زنده زنده شکنجه جسمی نمودند و پس از تزریقی کشنده، جسد او را قطعه قطعه کردند، اما آیا حکومتی که مدعی است که نمایندگی امام زمان را به عهده دارد با فریدون فرخزاد در بن آلمان در سال ۱۳۷۱ چه رفتاری داشت؟ او با قساوت مثله شد، یا داریوش فروهرو همسرش چگونه با سبعیت تمام قربانی شدند؟ درحالیکه حتی رهبرجمهوری اسلامی آیت الله خامنه‌ای از فروهر به عنوان دشمن بی خطرو بی ضرریاد می‌کرد و هم چنین اذعان می‌کند که او آدم نانجیبی هم نبود!
۴- کم ترکسی است که با فضای وحشت و ترور قتل‌های زنجیره‌ای اشنا نباشد، ان هم دردوره اصلاحات، آیا جنایات وزارت اطلاعات و آدم کشی‌های مخوف و زیرکانه آن به مراتب از فجایعی که یک حکومت وهابی درعربستان درچند دهه اخیر انجام داده دلخراش تر نبوده؟ قطعا آقای روحانی به خوبی ماجرای اتوبوس ارمنستان را به عنوان بخشی از برنامه قتل‌های زنجیره‌ای در سال ۷۵ به خاطر دارند، پروژه شوم و البته خوشبختانه نافرجامی که طی آن دستگاه اطلاعاتی قصد داشت تعداد‌ی قابل توجهی از شخصیت‌های فرهنکی کشور را یک جا به قتل رساند، طرحی تروریستی دقیق و سازمان دهی شده‌ای که درسوابق سعودی‌ها با تمام جاهلیت و بربریت‌شان بدین شکل دیده نشده است.
۵- درسایه دولت تدبیرو امید و ریاست جمهوری اعتدال گرای شما آقای روحانی، تا کنون چند فعال محیط زیست زندانی شده و بعضا با دسیسه‌های مخوف جانشان را درحبس از دست داده‌اند؟ آیا به استثناء سرنوشت دردناک جمال خاشقجی، درحکومت خودکامه عربستان چند نمونه از این دست جنایات وجود داشته تا مگربتوانید مدعی شوید که جمهوری اسلامی دربرابر سعودی‌ها روسفید شده است؟ ازطرفی درست درهمین روزهاست که اتهامات فعالان محیط زیست از جاسوسی به مفسدفی الارض تغییر کرده وبعضا به جای زندانی شدن آنان را با آمبولانس به آسایشگاه‌های روانی با سرنوشت نامعلومی منتقل می‌کنند. اگرچه شخص رئیس جمهورلزوما مسئول این فجایع درحکومتی که دارای تعدد مراکز قدرت است، تلقی نمی‌شود اما شما نمی‌توانید با محکوم کردن سعودی‌ها نظام ولایت فقیه را توجیه نمایید یا درحوزه حقوق بشربدان امتیازدهید.

نقش حمایتی آمریکا برای جنایت درحکومتی قبیله‌ای

اینکه آقای روحانی مدعی می‌شوند که درتشجیع برای جنایتی چون قتل خاشقجی دریک نظام قبیله‌ای چون حکومت سعودی نقش دولت امریکا کلیدی است، نیز از جهاتی قابل بحث و تامل است.
اولا دست کم دولت ترامپ در چنین شرایط حساسی ودرآستانه انتخابات میان دوره‌ای که می‌کوشد تا از هرسو برتری حزب خویش را بردمکرات‌ها اثبات نماید جرات جرات بخشیدن به سعودی‌ها درانجام چنین راجنایتی ندارد، نظری به موقعیت لرزان حزب جمهوری خواه به واسطه رفتارهای غیردیپلماتیک و ناهنجار دونالد ترامپ در دوران ریاست جمهوری‌اش به خوبی موید این نکته است، بنابراین شاید بتوان باورنمود که این اظهارنظرترامپ مبنی بر اینکه قتل خاشقجی ” بدترین عملیات پنهان کاری تاریخ ” است صرفا یک شعار نیست، اگرچه درکناراسرائیل، عربستان مهم ترین متحد تجاری و استراتژیک ایالات متحده به ویژه دردوران اقای ترامپ است.
ثانیا اگربتوان این دیدگاه حسن روحانی را دراین مورد که بدون جانبداری آمریکا اصولا هیچ کشوری جسارت ارتکاب چنین جنایتی را ندارد، آنگاه این پرسش مطرح می‌شود که خود جمهوری اسلامی درسوابق درخشان جنایاتش که پیش ازاین به اختصار بدان پرداخته شد ازحمایت پیدا یا پنهان کدام قدرت یا حکومت بهره میگرفته؟ روسیه، آمریکا یا اسرائیل؟! ویا آنقدرخودرای، خودکامه و تا دندان مسلح بوده که اساسا نیازی به حمایت یا حتی نظارت دنیا براعمالش نمی‌بیند.
شخصیتی چون دونالد ترامپ اگرچه به تعبیر درست رابرت دنیرو یک ” فاجعه ملی ” برای آمریکاست اما نباید فراموش کرد که ایالات متحده تا زمانی از یک دولت دوست حمایت می‌کند که منافع ملی خودش دچارمخاطره نشود، نمونه تاریخی، هم پیمان نزدیکی چون حسنی مبارک بود که به پیوند خود به آمریکائی‌ها و منزلتی که در نزد انان داشت، دچار باور بسیارخوشبینانه‌ای شده بود، اما سرانجام، سرنوشتش نشان داد که خط قرمزمنافع ایالات متحده کجاست.

بهره برداری دستگاه دیپلماسی ایران و ترکیه از قتل خاشقجی

 

درحالیکه ترک‌ها با زیرکی خاصی از جنایت محمد بن سلمان در مرگ روزنامه نگارمنتقد سعودی بهره گرفتند و این امتیازخواهی کماکان ادامه دارد اما جمهوری اسلامی اگرچه این بار استثنائا با سکوت طولانی‌اش موضعگیری دیپلماتیک بهتری را اتخاذ نمود، ولی باید دید قدم‌های بعدی ایران در این زمینه چه خواهد بود، بدیهی است که در مورد قتل خاشقجی دلیل اصلی امتیازخواهی ترک‌ها فرصتی هست که تصادفا به آن‌ها چون اقبالی روی کرده، بدین معنا که این فاجعه در کشور انها اتفاق افتاده، از طرفی درحساس ترین مکان یعنی درمحل کنسول گری سعودی و درعین حال دربحرانی ترین زمان برای دولت ترکیه به واسطه تحریم هایی که اخیرا از سوی امریکا برآن کشوراعمال شده است.
اما نفس این جنایت بطوری که مجله دیپلماتیک الاهرام اخیرا بدان پرداخته، باعث شده تا عربستان ناخواسته حتی به ایران امتیاز بدهد چراکه توجه از نقض حقوق بشر به ناگهانی و البته موقت درمنطقه ازایران برداشته شده و سعودی‌ها مورد آماج قرارگرفته‌اند.
ازسوئی روحانی به عنوان اولین و تنها مقام رسمی جمهوری اسلامی درست یک روز بعد از انکه عربستان و بحرین اعلام می‌کنند که سپاه پاسداران و فرمانده شاخه برون مرزی آن یعنی نیروی قدس را تحریم نموده‌اند و به دنبال این انتقاد معاون پارلمانی سپاه پاسداران که گفته بود دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی از قتل خاشقجی استفاده نمی‌کند، اما دیگر کشورها در راستای منافع خود به خوبی از این موضوع بهره می‌برند، لب به سخن می‌گشاید و سخنان فوق را ابرازمی نماید، بنابراین به نظر می‌رسد به طوری که درتحلیل دو روز پیش مجله اخیر آمده، ایران با سکوت طولانی خود درباره مرگ خاشقجی می‌خواهد این پیام را به عربستان بفرستد که با به فراموشی سپردن کدورت‌های گذشته هنوز هم این دو کشور می‌توانند دست دوستی به هم درازکنند، ان هم درشرایطی که جمهوری اسلامی درآغاز راه تحمل تحریم‌های شکننده ترماه آبانش می‌باشد که به تازگی از سوی دولت ترامپ اعمال شده است. از طرفی چون عربستان هم درانتظار اعمال تحریمی احتمالی از سوی آمریکا درمحکومیت قتل خاشقجی هست، در چنین شرایطی بطویکه تلویحا و پیشاپیش رژیم سعودی مطرح کرده بود، واکنش سخت و فرضی‌اش در برابر تحریم‌های احتمالی ایالات متحده نزدیکی به روسیه و چین پس از پایان دادن صادرات نفت به آمریکا یا کلا غرب خواهد بود، بدیهی است که در موقعیت بحرانی فعلی و چنان شرایط بالقوه‌ای که در آینده نزدیک سعودی‌ها انتظار آن را می‌کشند، ارتباط مجدد و متقابل یا نزدیکی ایران و عربستان به همدیگر برای هر دو کشورحیاتی خواهد بود.
سکوت ایران از این جهت هم می‌تواند دارای معنا باشد که به دنبال تشدید و بازگشت تحریم‌ها از سوی ایالات متحده و مشکل جدی صادرات نفتی، جمهوری اسلامی دیگر معقول یا منطقی نمی‌بیند که خود را بیش از پیش با سعودی‌ها درگیر نماید بویژه وقتی که در راستای همین تنش‌ها بین این دو کشوردر منطقه، روزشنبه عادل الجبیر وزیرامورخارجه عربستان در منامه پایتخت بحرین اعلام می‌کند که:
” با دو رویکرد در خاورمیانه مواجه هستیم، عربستان سعودی روشنایی و ایران ظلمت در این منطقه هستند، سعودی در حال جنگ با رویکرد تاریک ایران در منطقه است. ”
طبعا این نقطه مثبت وسازنده‌ای دردستگاه دیپلماتیک حسن روحانی خواهد بود چنانچه تعدد کانون‌های قدرت و تصمیم گیری درجمهوری اسلامی به او اجازه دهد تا از فرصت احتمالی ناشی از بحران عربستان درمنطقه و غرب استفاده‌ای بهینه نموده، درگیری بین تهران و ریاض را به دوستی احتمالی تبدیل نماید.