مقالات

خنک آن کس که گوی نیکی برد!

http://www.rahesabz.net/story/14235/?fbclid=IwAR0b6O9s4l6p2tugw7V9PX8t2bPNaKK-hVowmUiZDjNlq5d4imcE47SK9fg

جرس آوریل ۲۰۱۰ علی ایزدی

« نظرِی بر نقد آقای بابک راد به برخورد جرس با خبر در گذشت دکتر شجاع الدین شفا»

سخنی از شاردن و شریعتی، مستشرق و مردم شناس معروف فرانسوی،شاردن پس از دیدارش از ایران در عهد صفوی، در سفرنامه اش پنج خصلت را برای ایرانیان ذکر میکند، از جالب ترینشان اینکه : « ایرانی ها ، زنده خوب ندارند ، مرده بد هم ندارند!»

در مورد دکتر شجاع الدین شفا و نظر آقای بابک داد  ظاهراً بیشتر بخش دوم این فراز‍‍صادق است،اما از نظر دکتر شریعتی انسانها به طرز درست و زیبایِی به چهار گروه دسته بندی میشوند :

« آنانی که وقتی هستند ،نیستند، وقتی که نیستند هم نیستند.

آنهایی که وقتی هستند ،هستند، وقتی که نیستند ، نیستند.

آنانی که وقتی هستند، هستند، وقتی که نیستند هم هستند.

آنهایی که وقتی هستند، نیستند، وقتی که نیستند هستند.»

بی شک فقط روح های بزرگ و نوادر انگشت شماری در زمره دسته چهارم قرارمی گیرند، اما با نظری منصفانه شاید بتوان مرحوم شجاع الدین شفا را در گروه سوم گنجاند، به عبارت دیگر ایشان با تمام خصایل نیک و بد خویش انسان ارزشمندی بود بویژه اگر با نگاه گاندی به موضوع بپردازیم که :

« از گناه تنفر داشته باشید نه از گنهکار!»

آقای بابک داد عزیز« سلامی» دیروز و وبلاگ نویس در غربت امروز، در چند روز اخیر به بهانه ای در گذشت دکتر شجاع الدین شفا در خبرنامه گویا ، در مصاحبه با صدای آمریکا و البته به تفصیل دروبلاگ شخصی خود از جریده جرس انتقاد نموده اند و دوستان و متفکران عزیزمان در جرس را به کنایه، کیهانی خواندند،ابتدا عین عبارت ایشان را که در ۱۸ آوریل در سایت خود آورده اند ذکر میکنیم:

« بارها تجربه کرده ایم که بعضی اشخاص، بعد از مدتی شبیه دشمنان خود میشوند، آنچنان که خبر امروز جنبش راه سبز (جرس) شباهت هایی به روزنامه کیهان و خبرگزاری امنیتی فارس پیدا کرده است! در حالی که ظاهراً جرس و کیهان با یکدیگر مخالفند و هر کدام داعیه های ارزشی دارند.

امروز سایت جرس خبر درگذشت یک ادیب با سابقه و یک شخصیت سکولار محترم را با ادبیاتی درست شبیه کیهان تهیه و منتشر نمود. برای اعلام خبر در گذشت استاد شجاع الدین شفا سایت جرس از ایشان اینگونه نام برد. « شجاع الدین شفا مترجم قدیمی و نویسنده متهتک ایرانی که سه دهه پایانی عمرش را به هتک باورهای دینی و اسامی گذراند شامگاه جمعه ۲۷ فروردین ماه در پاریس در گذشت.»

در یک خط خبر کوتاه جرس دو قضاوت کیهانی دیده میشوند: نویسنده متهتک … و هتک باورهای دینی و اسلامی …

من دلیل اینگونه برخودرهای کیهانی را با سایرین نمی دانم؟ اما احتمالا باید ناشی از حق به جانبی گردانندگان محترم این سایت باشد که به اشتباه گمان میکنند جنبش سبز را رهبری میکنند.»

اولا: تصور میکنم کیهان و جرس به رغم کنایه آقای داد صرفا ظاهرا با همدیگر اختلاف ندارند و دعوی ارزشی این دو و در نتیجه اعمالشان به حق متفاوت است.

ثانیا: اینکه از آقای شفا به عنوان ادیب با سابقه و سکولار نام برده اند ، کمی خبط و خطا محسوب میشود، آقای داد خوب میداند که سکولاریسم به چه مفاهیمی توجه دارد و سکولار کیست، مرحوم شفا بیش وپیش از آنکه سکولار باشند با نفس نظرگاه عرفی و منطقی دینی بویژه اسلامی سر سازش نداشتند و ناسازگاری ایشان را در « پس از ۱۴۰۰ سال » ، « از کلینی تا خمینی »  و بویژه در « تولدی دیگر» میتوان دید.

 دوست عزیزآقای بابک داد، به علاوه اگر شما مقالات متواتر ایشان را در کیهان لندن سال ۸۳ دیده باشید که در آنها به حضور و ظهور امام زمان (ع) که یکی از منابع اندیشه شیعه اند می تازند ، عنایت خواهید داشت که اصلا مقوله چیزی به نام سکولاریسم نیست. گرچه حتی یک انسان بی اعتقاد به خدا می تواند سکولار هم باشد اما در آن صورت شاخص مقدم تفکرش سکولاریسم نخواهد بود بلکه آته ایسم تلقی میشود و متعاقب آن سکولار، به بیان دیگر مخالفت متفکران مسلمان با شجاع الدین شفا ارتباطی به سکولار بودن ایشان ندارد!

ثالثا: در مورد صفت متهتک که جرس برگزیده من هم با شما موافقم که تیتر تندی است اما اوصاف کیهانی ها برای امثال ایشان ملحد و کافر و طاغوتی و یهودی زاده خواهد بود  (ایشان به روایتی از تبار حکیم هارون پزشک معروف یهودی کاشان بودند.) که خیلی سنگین تر می نماید ،‌تهتک یعنی پرده دری ،‌رسواگری، و متهک رسوا کننده و پرده در.

بنابراین از دیدگاهی متهتک خواندن مرخوم شفا لزوما متهم کردن ایشان به چیزی که وجود ندارد نیست، به هر حال ایشان دربرخی آثارشان عالمانه و عامدانه پرده دری کردند و گاهاً از حریم احترام به مقدسات خارج شدند.

رابعاً :  آقای بابک داد، شما صرفاً اولین فراز خبر جرس را منعکس نموده اید اما در پاراگراف های بعدی صراحتاً از شخصیت ادبی ایشان یاد شده اگر چه ظرافتاً مورد انتقاد،بدیهی است که جرس نمی توانست از جهت گیری های بعضا دین ستیزانه آن مرحوم تجلیل کند! اما اینکه دلیل برخورد کیهانی جرس را با سایرین ، ناشی از این ظنّ برای جرسی ها می دانید که گمان می کنند جنبش سبز را رهبری می کنند،‌ از جان انصاف به دور است و با شما ‌موافق نیستم.

ضمناً باید توجه داشت که در فاصله زمانی کوتاهی جرس گزارش آقای مهرداد فرهمند ازBBC   بی بی سی  تحت عنوان” شجاع الدین شفا،  حکایت دین ستیزی از دیار قم ” راکه معطوف به نقدی از جرس در باب برخورد با شجاع  الدین شفا بود منتشر نمود اگرچه در همان مطلب هم گزارشگر تحلیل نقادانه ضمنی ای نیز از مرحوم شفا ارائه نموده بود

اما در زمینه شخصیت دکتر شفا :

بدیهی است که ایشان انسانی ادیب و فرهیخته بودند اما فرهیختگی انسان ها در جایگاه ارزشی  گرچه لازم است اما کافی نیست به عبارت دیگرفربهی فکری فرهنگی در جهت گیری اجتماعی  دینی بر فرهیختگی صرف فضیلت دارد. مع الوصف اگر بخواهیم نگاهی عادلانه به زندگی آن مرحوم داشته باشیم به چند نکته می توانیم اشاره بکنیم :

۱-زوایای مثبت شخصیت ایشان در باب فرهنگ ، بی شک ایشان یکی از بزرگان ادبیات در ترجمه و تالیف با حدود ۶۰ اثر بوده اند،‌بی تردید اقتدار ادبی ایشان افتخاری را برای ایران رقم زد، شجاع الدین شفا به دریافت نشان لژیون دونور فرانسه ، نشان ویکتوریای بریتانیا ، صلیب بزرگ شایستگی آلمان و دکترای افتخاری دانشگاه های رم ، مادرید ،‌ مسکو و وین مفتخر گردید. بهترین آثار ادبیات کلایسیک جهان را ترجمه کرد از جمله‌ :‌ کمدی الهی دانته الیگیری شاعر شهیر ایتالیایی قرن ۱۳ و ۱۴ میلادی در سال ۱۳۳۵ برای اولین بار در ایران،‌دیوان شرقی گوته ، نغمه های  شاعرانه لامارتین و آثاری از آندره ژید، علاوه براین  قدم های قلمی بزرگ، ایشان از لجاظ اجتماعی هم نقش عمده ای داشتند ، اولین حرکت سیاسی وی تشکیل حزب میهن پرستان به همراه عده ای از ملی گرایان از جمله دکتر کریم سنجابی بوده که بعدها رهبری جبهه ملی را به عهده گرفت و این حزب بعدأ با اندکی ادغام با سایر گروه های مخالف سیاسی به حزب میهن تغییر نام داد و دشمن حزب توده محسوب میشد.

آخرین حرکت صریح و قاطعانه ایشان در راستای انتشار نامه سرگشاده به آقای خامنه ای بعد از انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری بود آنجا که از واقعیت های قرآنی و لزوم تعهد رهبر جمهوری اسلامی در مقابل خداوند سخن میگوید!

 2  – ابعاد منفی حرکات شفا :

اولاً : خدمات وی در دربار پهلوی، آنچه که باعث خشم روشنفکران ایرانی علیه ایشان شد و عده ای او را خادم سلطنت پهلوی میدانستند ، چرا که ایشان رایزن فرهنگی شاه و سیاست گذار محمد رضا پهلوی بویژه در مورد نکوهش آثار فرهنگ اسلامی و حمله اعراب به ایران بود.

به علاوه شفا نویسنده سخنرانی های مهم شاه و خالق جمله تاریخی : « کورش، آسوده بخواب که ما بیداریم » بود، این عبارت را شاه ایران بر سر آرامگاه اولین شاهنشاه ایران در پاسارگاد ابراز نمود.

حتی ایده برگزاری جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی با تمام وجوه مثبت اما اسراف و تبذیر متعاقب آن ازطرف شفا بود و تغییر تقویم ایران ازهجری خورشیدی به شاهنشاهی. اما دین ستیزی ایشان بویژه در سه دهه اخیر علیه اسلام و متعاقباً سایر ادیان ابراهیمی نیز ید طولایی دارد،‌وی در اثر ” تولدی دیگر” اصولا معتقد است که سه دین اسلام و مسیحیت و یهود نسخه برداری از مهرپرستی ، زرتشت و مانیست و نتایج آنها .

اما در مورد موضع گیری مثبت اما عجیب ایشان در نامه ای به آیت الله خامنه ای بعد از انتخابات بویژه با این عنوان که آقای خامنه ای را « رهبر معظم دیروز و تیمسار امروز» در طلیعه نوشته خود خطاب قرار میدهند ، جای بحث است  که با ذکر فرازهایی به آن میپردازیم.

ایشان در بخشی از نامه آورده اند : « از جمله واقعیت های قرآنی که از جانب دستگاه شما و رییس جمهور منصوب شما نادیده گرفته شده اند این است که قرآن در همه سوره های خود از خداوند به صورت رحمان و رحیم یاد کرده و مفهوم این امر طبعا این است که خواست خداوند نامیده شدن به همین صورت است در صورتی که اسلام ناب محمدی شما از نخستین روزی که به نام انقلاب اسلامی پا به میدان گذاشته تا امروز این خدا را جز به صورت قهار و جبار نشناسانده و حتی یک بار نشانی از عطوفت و بخشش از او ندیده است.»

در اینجا میبینیم که دکتر شفا توجه خاصی به تبیین حقایق قرآنی دارند و برای نجات ، بدان تمسک میجوید!

در جای دیگر از نامه سرگشاده آورده اند : « ۱۳۳۰ سال پیش حسین ابن علی ، بزرگ مردی از تبار پیامبر اسلام به علت اینکه حاضر به بیعت با خلیفه ای فاسق و جبار به نام یزید ابن معاویه نبود ، در یک روز گرم تابستانی مانند روزهای کنون‍‍ی ما ، در جنگی بسیار نابرابر با قوای چند هزار نفری یزید جنگید و مردانه جان باخت.»

و در واپسین فرازهای نامه آقای شفا از تعالیم نهج البلاغه هم نمی گذرند آنجا که آورده اند : « ۲۰ سال است که شما در مقام رهبر مذهبی تنها کشور شیعه اثنی عشری جهان، خود را مجری تعالیم دینی و حکومت علی ابن ابیطالب امام اول شیعیان شمرده اید و میدانیم که این تعالیم به بهترین صورت در نهچ البلاغه این امام منعکس شده اند،  یکی از بلیغ ترین فصول نهچ البلاغه رهنمود هایی است که حضرت علی در آستانه عزیمت مالک اشتر نخعی به سرزمین مصر برای تصدی حکومت این کشور به وی نوشته است.»

آنچه که در این تذکرات سه گانه به رهبر نظام توجه هر کس را به خود جلب میکند صرفنظر از نفس صحت نوشته، تمسک شجاع الدین شفا در مقام کسیکه در آثارش خدا را آفریده ذهن بشر دانسته به مقدسات و حقایق اسلامیست!

اینکه مرحوم شفا به چه دلیل در خطابه خود به آقای خامنه ای به ارزشهایی اشاره مینمایند که خود چندان به آن ملزم و معتقد نبودند، موضوع بحث ما نیست اما آنچه که حائز اهمیت است رد پای پیش داوری ازلی نامطلوب بودن اندیشه اسلامی وعربی چه در جهت گیریهای سیاسی ایشان در دربار پهلوی و چه در آثار قلمی وی است.

درپایان لازم می دانم که توجه دوست عزیز آقای بابک داد را به عنوان یک روزنامه نگار و همکار به این توجه جلب نمایم که به زغم شما صرف ورود هراتهام به فردی اندیشمند، متهم کننده را نمی تواند در حرگه کیهانیان فرار دهد، آنچه که جایگاه اجتماعی یک حزب یا جریده را در جامعه ترفیع می نماید طرز برخورد با یک انتقاد یا عقیده مخالف است،‌بدیهی است که جرس نو پا هم خالی از لغزش نیست اما به حد کافی نقد پذیر میباشد آنچه که کنه کیهانی از آن بیم دارد، در همان سایت هایی که شما آقای داد قلم میزنید. تجربه شخصی ام به من آموخته که رگه هایی از رهاوردهای کیهانی ها برخی اوقات ملاحظه میشود و حتی نوعاً من صاحب یک نظر آنگاه که یک انتقادی را متوجه موردی مینمایم ، برخی دوستان در سایت هایی که شما نظر مثبتی دست کم نسبت به جرس درمورد آنها دارید از انعکاس آن امتناع مینمایند، بویژه آنگاه که اندیشمندی در همین جریده های ظاهراً آزاد بر متفکری بزرگ میتازد و دفاع امثال من در نقد آن حرکت نادیده گرفته مى شود و غیر قابل انتشار !

آنچه که این امتناع در انعکاس انتقاد از یک نظر به من می آموزد احساس خطر کیهانی شدن برای آنهایی است که جرس را به کیهان مانند می کنند!

…هر کسی نغمه خود خواند و از صجنه رود …

خرم آن نغمه، که مردم بسپارند به یاد!

با آرزوی آمرزش و شادی روان برای دکتر شجاع الدین شفا.