مقالات

از بیانیه الجزایر تا بیانیه سیاسی ژنو

محمد جعفری

 http://enghelabe-eslami.com/component/content/article/19-didgagha/maghalat/5787-2013-12-04-16-53-13.html?Itemid=0

ضعیفعالی

jafari mohammad انقلاب اسلامی در هجرت: متنی را که پیش رو دارید پاسخ  آقای محمد جعفری به «نقد کتاب گروگانگیری و جانشینان انقلاب» است که دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران انتشارداده‌است اما تا امروز از انتشار پاسخ آقای جعفری به نقد منتشره خودداری کرده‌است. مدیر این موسسه آقای عباس سلیمی نمین است که عضو قدیمی دفتر سیاسی سپاه در اوایل دهه 70 و سپس سردبیر هفته نامه کیهان هوایی بوده است. وی هر ساله درنمایشگاه کتاب فرانکفورت یک جای مخصوص دارد و اثار این موسسه را به صورت جزوه و سی دی می فروشد. یکی از وظایف اصلی این دفتر تهیه بولتن در باره کتاب های دگر اندیشان است. بنابر پایگاه اینترنتی موسسه تاكنون8۵ بولتن نقد و بررسي كتب تاريخي تهيه و منتشر کرده است. این بولتن ها برای مراکز مهم و شخصیت های سیاسی داخل رژیم ارسال می شود. در پایگاه اینترنتی این موسسه و در بخش مربوط به نحوه فعالیت این موسسه چنین آمده است: “دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران» فعاليت خود را از آبان ماه سال 80 آغاز كرد. انگيزه اصلي تأسيس اين دفتر، تحقيق و پژوهش در زمينه تاريخ تحولات سياسي و اجتماعي از آغاز نهضت اسلامي مردم ايران به رهبري امام خميني تا زمان حاضر بوده است” رک: http://www.cscih.ir/index.php?action=show_news_list&news_type=74 (قابل دسترسی در تاریخ 21 فروردین)

 اگر این پاسخ سانسور شده‌است بخاطر ترس بیمارگونه دستگاه ولایت مطلقه فقیه از آگاهی نسل امروز از علل وضعیتی است که اینک کشور در آن‌است.عنوان را از بیانیه الجزایر تا بیانیه سیاسی ژنو قرارداده ایم، زیرا گروگانگیری نیز در شکست پایان یافت و قرارداد الجزایر، بیانیه خوانده شد و رجائی، نخست وزیر وقت گفت: «ما موفق شدیم بزرگ‌ ترین مسئله تاریخی را حل کنیم». از راه اتفاق نیست که  توافق‌نامه ژنو را هم نخست پیروزی قرن خواندند و سپس «بیانیه سیاسی» .

بسمه تعالی

جناب اقای علی عرب،

با سلام و آرزوی سلامتی و بهروزی

ضمن سپاس مجدد از ارسال متن نقد و بررسی کتاب گروگانگیری و جانشینان انقلاب، اثر اینجانب که در سال 1386 از سوی انتشارات برزاوند در آلمان منتشر شده است، در پیوست

همین ایمیل لطفاً پاسخ تفصیلی اینجانب به نقد مزبور را که به صورت پی دی اف است ملاحظه فرمایید. من مطالب نقد را با دقت و وسواس خوانده و هر جا که نیاز به روشنگری بیشتر داشته است مطالب و اسناد تازه ای را نیز همراه کرده ام. امیدوارم هم کتاب و هم نقدها و پاسخ ها مورد رضایت حق بوده باشد و خداوند به همه ما راست راه حق مداری و عمل صالح توام با بصیرت را عطا کند.

شاید هیچ نیازی به تکرار نیست، هدف من در کتاب و نیز پاسخی که هم اینک ملاحظه می کنید ادای دین به حقوق تاریخی ملت و میهنم در پاسداری از آرمانهای بزرگترین انقلاب کلاسیک جهان معاصر، انقلاب 57 ملت ایران، بوده و هست. از خداوند منان برای خودم و همه هموطنان وطندوستم توفیق همراهی با آرمانهای بزرگ و انسانی انقلاب 57، که همانا آزادی و استقلال ایران و ایرانی و دین اسلام و مکتب اهل بیت به مثابه زبان و بیان این دو ارزش مطلق بوده است، خواهانم.

ضمناً با توجه با این که متن نقد وبررسی دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران هم در قالب سی دی، هم به شکل کتابچه و هم به صورت متن اینترنتی در وبسایت رسمی دفتر، نشر عمومی یافته است امیدوارم بر مبنای موازین حقوق دینی و عرفی (در این جا قانون مطبوعات) این حق را به من بدهید که در اسرع وقت شاهد نشر این پاسخ در وب سایت دفتر و نیز رساندن آن به نظر همه کسانی که متن نقد وبررسی دفتر را مستقیماً از سوی مسئولان دفتر دریافت کرده اند (مانند مسئولان سیاسی و…)  باشم. زیرا از ما که خود را پیروان دین حق می دانیم انتظاری جز حق محوری نمی رود.

با بهترین احترامات

محمد جعفری

لندن، 22 اردیبهشت ماه 1387

پاسخ به نقد دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران به مدیریت آقای عباس سلیمی نمین در باره کتاب گروگانگیری و جانشینان انقلاب

محمد جعفری، لندن  20 اردیبهشت 1387

فهرست مطالب

بخش اول: نکات مقدماتی 3

بخش دوم: بررسی تفصیلی نقد    5

1. موضوع خانم ابتکار       5

2. تاریخ روزنامه انقلاب اسلامی و نسبت آن با مجاهدین خلق            7

3. گروگانگیری و ربط آن به کودتای 28 مرداد  8

4. معرفی روزنامه انقلاب اسلامی  9

5. اقدامات بنی صدر در وزارت خارجه          10

6. به نمایندگی از بنی صدر در سفارت        10

7. رویکرد بنی صدر در حل مسأله گروگانگیری           10

8. بنی صدر و سقوط دولت موقت   11

9. دانشجویان و اسناد سفارت       13

10. اسناد سفارت در باره بنی صدر            16

11. جریان سعادتی و کمیته انقلاب مستقر در سفارت           19

12. آقای بهشتی و تز دیکتاتوری صلحا        20

13. حقوق انسان نزد آقای خمینی 20

14- روابط خارجی و انزوا    20

15. قرارداد الجزایر 21

16. سلطه پذیر کیست؟   22

17. گروگانکیری و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران      24

18. دولت و سند افتخار؟   25

بنام آنکه هستی نام از او یافت

دوستان عزیز پژوهشگر مسائل تاریخ معاصر ایران،

 دوستداران و علاقمندان به سرنوشت خود و میهن عزیزمان ایران و آنچه برآن رفته است،

 و همه خوانندگانی که به نحوی کتاب “گروگان گیری و جانشینان انقلاب” را مطالعه فرموده اند؛

با سلام و آرزوی سلامتی و موفقیت

به عرض می رساند که چندی پیش دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران که موسسه ای حکومتی است  به نقد کتاب  “گروگان گیری و جانشینان انقلاب” اثر این جانب که در بهمن ماه 1386 از سوی انتشارات برزاوند در آلمان منتشر شده است همت گماشته است. این توجه به نوبه خود در خور تقدیر است. بی تردید پدیده انقلاب 57 ملت ایران و به ویژه تحولات سالهای اولیه آن که به بازسازی استبداد انجامید آنقدر حیاتی است که هرچه در این باره بیان شود جای سپاس دارد. هرچند در همین جا، به عنوان یک امر کلی، نباید از نظر دور داشت که مؤسسات حکومتی ای که برای مطالعه تاریخ معاصر در کشورهائی همچون ایران امروز که در آنها آزادی بیان مخالفان پاسداری نمی شود، تاسیس شده اند، وظیفه اشان غالباً تدوین تاریخ باب طبع و ذائقۀ منبع ارتزاق آنهاست و از این رو در تحلیل نقد آنان نمی توان از این کارکردها صرف نظر کرد. افزون بر این، در کارهای این چنینی از سوی موسسات دولتی تاریخ نویسی، بر اثر نداشتن اهداف آزادیخواهانه و حقیقت جویانه، متاسفانه انواع تحریف های آگاهانه و یا غیر آگاهانه به هدف توجیه سازی برای عمل حاکمان و قدرتمداران موجود، حقیقت را فدای مصلحت کردن، نیمی از راست را گفتن ونیمی دیگر را نگفتن یا حذف کردن و به ویژه کم حوصلگی و بی دقتی رخ می دهد. به هر حال، اینجانب به احترام خوانندگان کتاب گروگانگیری بر خود فرض دانستم که بر مبنای نقد دفتر مطالعات تاریخ ایران نکات توضیحی و روشنگر دیگری را حضور شما وناقد و یا ناقدین محترم برسانم تا هم به وظیفۀ دینی و اخلاقی خود در جستجوی حقیقت عمل کرده باشم و هم امیدوارم در سایه این نقدها موضوعی به این سرنوشت سازی تا حد امکان روشنائی لازم را بیابد.

بخش اول: نکات مقدماتی

آنچه را که ناقد و یا ناقدین محترم، به عنوان نقد آورده اند، اینجانب به باور خودم با صداقت تمام و به تفصیل و روشنی، در فصول مختلف کتاب آورده ام و خوانندگان را به مطالعه متن کتاب ارجاع می دهم. با این وجود لازم می بینم که قبل از ورود به اصل نقد چند نکته قابل ذکر را عرض کنم:

1. کوشش من در تمام کتب منتشره و از جمله کتاب “گروگان گیری و جانشینان انقلاب” بر این بوده و هست که تا جای ممکن آنچه بر مام میهن رفته است و من به نحوی در آن شرکت داشته، شاهد و ناظربوده، و یا توانسته ام به طرق مختلف به تحقیق در مورد آنها بپردازم را برای نسل حاضر و نسلهای آینده کشور بمنظو تجربه شخصی و تحقیقی گزارش کنم و در این رابطه هیچگاه مدعی وحی منزل نبوده ام که این است و جز این نیست با این وجود این نکته را همیشه درمدّ نظر داشته و دارم که حقیقت را به مسلخ مصلحت خود و یا دیگران نکشم. قضاوت درستی و نادرستی آن نیز بعهده ملت ایران، خوانندگان محترم، نسلهای آیندۀ کشور و همه انسانهای بیطرف است و نه من. این قلم هرگز مدعی نیست توانسته است هرآنچه واقعیت بوده است را عیناً گزارش کند زیرا چنین چیزی کار یک نفر نیست، اما خدا را شاهد می گیرد که در این کار به قصد قربت عمل کرده است و هدفی جز خدمت به وطن و دغدغه ای جز پاسداری از حقوق ملی در سر نداشته و ندارد.

2. اگر هدف از نقد کتاب گروگانکیری دستیابی به حقیقت برای خود و خوانندگان نقد بود، لازم می بود که به هسته مرکزی کتاب که در فصول ششم، هفتم و هشتم آمده است توجه می کردند نه جزئیات و حواشی و این که فلانی در مورد فلانی حرف دیگری زده است. بهتر بود ناقد یا ناقدان محترم به محور اصلی کتاب توجه می کردند؛ یعنی به نتیجه نهائی عمل گروگانگیری و چگونگی حل و فصل آن. اکنون نیز به این دفتر محترم توصیه میکنم که بدون هر گونه نگرشی بدین موضوع اساسی بپردازید و از خدا یاری طلبید تا حقیقت آنگونه که اتفاق افتاده است خودش را نشان دهد.

3. ناقد و یا ناقدین محترم برای نشان دادن درستی کار خود ابتداء، از هر فصلی از کتاب قسمتی را که به موضوع اصلی ارتباط چندانی ندارد نقل کرده و سپس ساختمان نقد خود را بر آن بنا کرده است و این برای من قابل تحسین است که ناقد یا ناقدان محترم بیشربه موضوع حاشیه ای پرداخته و نه به اصل کتاب و این نوع نقد نشانگر این است که ناقد و یا ناقدین محترم در اصل مطلب که چه خسارت جبران ناپذیر عظیم از ناحیه گروگان گیری به کشور وارد آمده است با نویسنده هم عقیده است.

ناقد و یا ناقدین محترم، با توجه به زاویه دید خود بعضی از اتهامات را به نویسنده وارد کرده است که حتی از زاویه شخصی خود آنان نیز نادرست بنظر می آید. از جمله اینکه نویسنده با آقای خمینی و یا…ضدیت دارد. زندگی من از دوران جوانی تا به امروز بر همۀ کسانی که بخواهند بدانند روشن است و همه اش هم الان روی کاغذ نوشته شده است. سرنوشت من مانند زندگی آن دسته از کسان نیست که بعد از پیروزی انقلاب ره صد ساله را یکشبه طی کردند و به خدمت قدرت و میوه چینی انقلاب همت گماشتند. تاریخ فعالیتهای سیاسی من در قبل از انقلاب و روش زندگیم گواه بر این است که تا بر من مسجّل نشده بود که چسان آقای خمینی حقیقت را به مسلخ مصلحت کشاند و اسلام عدالت گستر و آزادی بخش را که به ملت ایران وعده داده بود، به دین بیان قدرت و استبداد تبدیل نکرده بود، یکی از حامیان وی بودم. و خدای را شاکرم که ذرّه ای کینه و عداوت در دلم نسبت به هیچ کسی راه نیافته است و تمام کوششم تا جائی که امکان دارد و دارم،  روشن کردن رویدادها و مسائل است. البته فکر می کنم شما خود از چگونگی حقایق مطلع هستید اما چون ممکن است برخی از مسائل بدلیل گذشت زمان و یا… از یاد ها رفته باشد، شما را به فهرست مختصری، از بخش بسیارکوچکی از عملکرد آقای خمینی که در صفحۀ389-393، کتاب “تقابل دو خط یا کودتای خرداد 1360، آمده است حواله می دهم و امید می رود که با مطالعۀ آن شما هم در مورد آقای خمینی و اعمالش با من هم عقیده شوید. (پیوست شماره 1 )

4. کوشش کردم تا ریز و درشت مسائل در رابطه با گروگان گیری و نتایج آن را تا جای ممکن عنوان کنم و در جاهائی که شک و شبهه و سئوالی برایم مطرح شده است، بصورت سئوال مطرح کرده ام تا کسانی که از آن اطلاعی دارند و یا خود کسانی که مورد سئوال قرار گرفته اند اگر در قید حیات هستند، خود بدانها پاسخ گویند اما ناقد و یا ناقدین محترم طرح آن سئوالها را دال بر موافقت من از مطالب عنوان شده گرفته اند.

5. در بعضی از موارد که ناقد و یا ناقدین محترم مطلبی را از کتاب نقل کرده اند، به قول معروف به نقل “لای” آن بسنده کرده و ازذکر “الاّی” آن در گذشته اند که اینگونه نقل قولها، خود یکنوع تحریف به حساب می آید. انسان وقتی می گوید لا اله (“خدا نیست”) کافر است تنها هنگامی که به دنبال آن می گوید” الالله ” است که مسلمان می شود.

6. ازناقد و یا ناقدین محترم تقاضا دارم، تمام فرازهائی را که در مورد درستی عمل دانشجویان از ابتداء تا انتها آورده اند، خود یکبار دیگر آن ها را مرورنمایند. آنوقت شاید خود بتوانند اذعان کنند که دانشجویان پیروخط امام با تشکیل دولت در دولت، بجای آقای خمینی، شورای انقلاب، قوه قضائیه و دولت عمل کرده اند و در کل کشور پنداری تنها این عده قلیل دانشجوی20 تا حد اکثر 25 ساله بوده اند که عارف به سیاست جهان و بین المللی و ایران بوده و دولت موقت، دولت شورای انقلاب،ریاست جمهوری که بیش از 75 در صد ملت ایران به وی رأی داده اند و حتی آقای خمینی، عقل و درایتشان بجائی نمی رسیده و فقط اینها از سازمانهای جاسوسی و سیا و اینتلیجنس سرویس و…و اعضای احتمالی آنان در ایران خبر داشته و یا بدانها می رسیده است. واقعاً چنین دانشجویان جوان و عالم به همه امور تا به حال در کجای دنیا دیده شده اند؟ از این همه آدم فوق العاده که هنوز هم اکثریت آنها زنده اند و فعال سیاسی چرا برای توسعه و رشد ایران دیگر هنری بر نمی خیزد؟

وقتی عملی انجام می شود، قاعده آنست که نگاه می کنند در اثر انجام آن ، چه دستآوردی نصیب عامل و یا عاملین آن و کسانی که از طرف آنها عمل کرده اند شده است. دستآورد آمریکائیان و غرب ، انزوای سیاسی، تحریم اقتصادی، تحمیل جنگ 8 ساله و قرارداد وثوق الدوله، دیکته شده یکطرفه الجزایر به ایران است که من در فصول مختلف کتاب بویژه در فصل 7 و 8 آن را توضیح داده ام. حال شما بفرمائید نصیب ایران و عاملین آن چه بوده است؟

بخش دوم: بررسی تفصیلی نقد

کل نقد ارسال شده برای مسئولان نظام شامل 72 صفحه است که تقریباً 46 صفحۀ آن مطالب بر گرفته از بخشهای مختلف کتاب است و  25صفحۀ بقیه در نقد مطالب کتاب آمده است. پاسخ اینجانب نیز بر اساس مطالب نقد به ترتیب زیر می آید:

1. موضوع خانم ابتکار

دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران (از این بعد و به اختصار «دمتتا»)، نقد خود را از همان مقدمه کتاب ” گروگان گیری و جانشینان انقلاب” آغاز کرده است. آنها نخست یک بخش از سخن مرا این گونه نقل می کنند: «نظر به اينكه متاسفانه هنوز هيچكدام از گروگان‌گيرهاي اصلي نه تنها حاضر نشده‌اند مسئله گروگان‌گيري و تبعات آن را صادقانه، همانطوري كه واقع شده است، براي نسل حاضر و نسلهاي آينده توضيح دهند… اين امر مرا بر آن داشت كه به تأليف و تحرير كتاب حاضر دست بزنم بدين اميد كه نسل حاضر و نسلهاي آينده دريابند كه با دست‌ خوديها، چه بلائي بر سر كشور آمده است و چگونه خوديها عامل اجراي منويات آمريكا شده‌اند..